آیا لیگتی پُست مدرنیست است؟

مارک سیِربی[۱]، ژورنال آکادمیک تمپو[۲]، شماره‌ی ۱۰۹، ۱۹۷۷، انتشارات دانشگاه کمبریج

ترجمه: علی توکلی[۳]

 

 

تحولات در سَبکِ موسیقیِ گئورگی لیگتی، از سال ۱۹۶۰، به نوعی انعکاسی از تحولاتْ در دنیای گسترده‌ترِ موسیقی معاصر بوده است. او در موسیقی خود، در دهة ۱۹۶۰، رویکردی آزمایشی و سیستماتیک را به اکتشاف ماتریال صوتی نشان می‌دهد. این رویکرد را می‌توان در موسیقی‌های هم‌عصرانش چون زناکیس[۴]، پندرسکی[۵] و شْتُکهاورن[۶] نیز یافت؛ اما لیگتی در موسیقیِ خود، در دهة ۱۹۷۰، رویکرد التقاطی‌تری را ارائه می‌دهد؛ به‌طور مشخص در اُپرای «ماکابرِ بزرگ» [۷] که در آن، نقبی به سَبک‌های گذشتگان می‌زند؛ مانند اشاراتی به مُنته‌وِردی[۸]، رُسینی[۹] و وِردی[۱۰]. از این اثر به‌بعد، به‌نظر می‌رسد که فاصله‌ای کامل از رویکرد کلی آثار او در دهة۱۹۶۰ وجود داشته باشد.

همچنین ببینید

بازخوانیِ سه اثر نگارگری از فرح اصولی از منظرِ کارکردِ انتقادیِ هنر

سیده مرضیه حسینی[۱] دانشجوی کارشناسی نقاشی، گروه هنرهای تجسمی، دانشکده هنر و معماری، واحد همدان، …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *