محمّدامین خلیلیان
دکترایِ فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده
هستیشناسی اثر موسیقایی یکی از پر اقبال ترین گرایش های معاصر در فلسفة موسیقی شناخته می شود. در سه دهه گذشته، در سنت تحلیلیِ فلسفه موسیقی مباحث هستیشناختی بسیار متنوع و متفاوتی همچون رابطه آثار با اجراها و ویژگیهای مرتبط آنها با نتنوشت اثر، انتزاعی بودن اثر، کشف یا خلق شدن اثر و بسیاری پرسشهای چالشبرانگیز دیگر مورد توجّه واقع شده است. با این حال شاید محوری ترین پرسش هستی شناختی این باشد که آیا آثار موسیقایی وجود دارند یا نه؟ این مقاله نشان میدهد سه نظریة ایدئالیسم، نامانگاری و افلاطونگرایی به عنوان پر دامنهترین نظریهها در فلسفه تحلیلی موسیقی، علیرغم تمایزهای بسیار، در واقعگرا بودن و صحّهگذاشتن بر وجود اثر موسیقایی اشتراک نظر دارند. در این مقاله به تبیین چگونگی واقع گرا بودن این نظریّهها و طرح موضع آنها در خصوص این پرسش که آیا اثر موسیقایی وجود دارد یا نه، میپردازیم.
واژگان کلیدی: فلسفۀ موسیقی، هستیشناسی اثر موسیقایی، ایدئالیسم، نام انگاری، افلاطونگرایی، واقع گرایی.