مسلم آئینی[1]
کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی، دانشکدۀ هنر، دانشگاه تربیت مدرس تهران.
چکیده
شناخت تراژدی مدرن و درام پستمدرن و گذار زیباییشناسی آن نیازمند بررسی تاریخی و تبارشناسانه است. تحول، دگردیسی و استحالة تراژدی از یونان باستان تا جهان مدرن و پستمدرن ابتدا از اِشیل، سوفوکل و اورپید آغاز میشود. بعد از آن این فرایند تاریخی را نزد کمدینویسان یونانی؛ یعنی آریستوفان و مناندر تا سنهکا، ترنس و پلوتوس در روم و در دورة انتقالی از اعصار قرونوسطی به ویلیام شکسپیر و درامنویسان رمانتیک و شخص لِسینک باید دنبال کرد. جهان مدرن نیز با درامنویسانی مانند ایبسن و استریندبرگ پیوند دارد که زمینهساز تحولات نسلهای بعدی شدند و به طغیانگری در دنیای درام دست زدند. تحولِ تاریخی تراژدی و استحالة مفهومی آن به عنصر تراژیک در دوران مدرن و پستمدرن با نمایشنامهنویسان اروپا و آمریکا خود را نشان میدهد. تحلیل این دوران گذار و زیباییشناسی تراژدی بهعنوان یک پدیدة فکری و فلسفی در تبیین ماهیت آن، بهخصوص در انواع مدرن تراژدی و درام پستمدرن حائز اهمیت است. این گذار مفهومی و محتوایی که در نمایشنامهها بازتاب یافت، منجر به پیدایش ادبیات نمایشی پستمدرن شد. در این برهة زمانی، تراژدیهای جدید با درامنویسانی چون اوژن یونسکو، برتولت برشت، ساموئل بِکِت، هاینِر مولر و هارولد پینتر در اروپا، یوجین اونیل، آرتور میلر، تنسی ویلیامز، ادوارد اَلبی، سم شپارد، دیوید ممت و آگوست ویلسون در آمریکا شناخته میشود. نمایشنامهنویسان اروپایی و آمریکایی سهم عمدهای در گسترش مرزهای ادبیاتنمایشی و فنون درامنویسی امروز جهان، تکوین و ثباتِ تراژدی مدرن و گذار به درامنویسی پستمدرن داشتند و در پیدایش فلسفهورزی و تفکرِ درامپردازی معاصر نقشی مهم و اساسی ایفا کردند.
واژگان کلیدی: تراژدی، تراژیک، تبارشناسی، فلسفه، زیباییشناسی، مدرن، پستمدرن.