جنگ به مثابه متن (خوانشی دریدایی بر نمایشنامة رقصی چنین… اثر محمدرضایی راد)

محمد فرهادی[1]

دانش­آموختة کارشناسی ارشد کارگردانی، دانشگاه هنر، دانشکده سینما تئاتر، تهران، ایران.

 

 

چکیده

دریدا معتقد است فلسفة غرب، از زمان افلاطون تا همین­جا و اکنون همواره در حال زیست در حیاتی کلام­محور زیر سایة متافیزیک حضور بوده است. از این رو با طرح کاربست ساخت­شکن خود، اتمسفر حاکم بر اندیشه‌های فیلسوفان غرب را به ‌چالش‌ کشید. او با ایمان به­وجود برتری نوشتار بر گفتار و با عطف به آرای سوسور و ذکر این بزنگاه نظری که هر‌ دال می‌تواند مدلول‌هایی متفاوت داشته باشد؛ نظریة واسازی را طرح کرد. از نظر دریدا ساختار متون، بزرگ‌ترین سد در راه فهم حقیقت متون است؛ چراکه با استناد به الگوی دال و مدلول، دریافته بود که دستیابی به یک فهم قطعی و حقیقی از متون غیر‌ممکن است. از این رو است که برای فهم جملگی متون؛ از جمله متون ادبی، خوانشی واسازانه را پیشنهاد می­دهد. نمایشنامة رقصی چنین… نوشتة محمد رضایی­راد بستری مناسب را برای خوانشی واسازانه فراهم می­کند؛ چراکه می­توان آن را متنی اقتباسی قلمداد کرد که از روی متن دیگر؛ یعنی جنگ اقتباس شده است. پژوهش حاضر سعی دارد به مدد روشی توصیفی-تحلیلی در قالبی کتابخانه­ای به دنبال پاسخی باشد در پاسخ به این پرسش که: خوانشی انتقادی از نمایشنامة فوق، چگونه می­تواند تمام باورهای عمومی را به چالش بکشد؟ در نتیجة پاسخ به این پرسش، این مهم به دست می­آید که در نتیجه نگاهی واسازانه بر هر متن، مفاهیمی که تاکنون دیده نشده­اند، عیان می­شوند. بدین منظور، ابتدا نظریة واسازی دریدا و شاخصه­های آن به­صورت توصیفی بررسی می­شود و سپس به خوانشی منطبق بر چهارچوب نظری پژوهش در نمایشنامه پرداخته می­شود.

 

کلیدواژه­ها: واسازی، دریدا، رضایی­راد، رقصی چنین، اقتباس، جنگ.

 

[1] . frd.mhmmad@gmail.com

همچنین ببینید

تاریخچة مختصری از زمان بندی: منطق موسیقی و تئاتر رابرت ویلسون

مارکی رامبوهود ترجمه: شاهرخ امیریان دوست[1] – مصطفی انور[2]   دکتری پژوهش هنر، دانشگاه تهران …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *