مجتبی یوسفوند[1]
دانشجوی کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه هنر تهران.
چکیده
ادبیات فارسی همواره بهعنوان مرجع مهمی برای هنرها بوده است و هنرمندان با تکیه بر مضامین و مفاهیمِ غنی آن، آثار باشکوهی را خلق نمودهاند که در این بین، نگارگران تمرکز بیشتری بر این میراث گرانبها داشتهاند و در طول دورانها متأثر از ادبیات، به خلق آثار درخشانی پرداختهاند؛ از جمله این آثار میتوان به خمسة تهماسبی و نگارههای عاشقانه و عارفانة آن اشاره داشت که به نظر میرسد هنرمندان نگارگرِ آن بیشترین وفاداری را در به تصویر کشیدنِ جزئیاتِ متنِ منظوم داشته و بیانی همراستا با کلام نظامی داشتهاند. بر این اساس، این پژوهش با تمرکز بر نظریۀ ترامتنیت ژنت که رابطۀ برگرفتگی دو متن را مورد واکاوی قرار میدهد، به خوانش دو نگارة شیرین در چشمهسار و معراج پیامبر از خمسۀ تهماسبی پرداخته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ادبیات بر شکلگیری بیان هنرمند، براساس نظریۀ ترامتنیت ژنت در دو نگارة معراج پیامبر و شیرین در چشمهسار است. پرسش اصلی نیز عبارت است از: مؤلفههای متون ادبی در شکلدهی بیان هنرمند در خمسة تهماسبی کدامند؟ روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی_تحلیلی و تطبیقی، و روش گردآوری دادهها کتابخانهای_اسنادی بوده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بیان هنرمند گاهی بهصورت مستقیم و روشن و گاهی بهصورت کنایی و ضمنی در نگارهها ظاهر شده است و ارتباط متن و تصویر به وضوح برای مخاطب آگاه به داستان قابل تشخیص است به گونهای که در نگارهها، بیشمتنیت و بینامتنیت ضمنی، قابل تشخیص است.
واژگان کلیدی: ادبیات، بیان هنرمند، ترامتنیت، سلطان محمد، خسرو و شیرین، معراج پیامبر.