بی. رابینسون[1]
ترجمه: فریناز سندانی[2]
کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه شاهد تهران، ایران.
چکیده
در مطالعة تاريخ دو سدة اولية نگارگري ايران با دو مقوله مواجه ميشويم، از سويي تعداد زياد آثار و طيف وسيعي از رنگهاي ناب و مواد اوليه و از سويي ديگر فقدان منابع تاريخي و ادبي و یا توصیفهای مبهم و تا حدودی قابل قبول. تقريبا در دورة تيموري بود كه هنرمندان كمكم و البته به ندرت كارهايشان را امضاء كردند و نويسندگان و تاريخنويسان اطلاعات قابل قبول و مستندي را دربارة زندگي ايشان و آثار هنريشان ارائه كردند.
در دورههای اولیه با انبوهی تصویر و تنها نام چند نگارگر مواجه هستیم که میتوان محتاط عمل کرد و این موارد را همچنان ناشناس باقی گذاریم و یا میتوان چالش سختتری را برگزید و در تطبیق نگارههای برجستة مشخصی با اسامی نگارگران خاص که با اطلاعات محدود به هم مرتبط شدهاند، کنکاش کنیم. روش دوم مطمئنا جذابتر خواهد بود. هر چند که با فرضیههای بسیاری مواجه میشویم؛ ولی اگر بتوان آن را با نگارگر صاحب سبکی مرتبط کرد، تأثیر یک نگاره دو چندان خواهد شد. در حال حاضر هرچه نگارههای بیشتری تحلیل شوند، مکاتب و سبکهای نگارگری تعاریف کاملتری خواهند داشت. در بین اولین نگارگرانی که نامشان در کتب تاریخ نگارگری ایران قید شده است، میتوان به احمد موسی، شمسالدین، عبدالحی و جنید و پیر احمد باغشمالی اشاره کرد.
در اين مقاله، سعي داريم از نگارگر مرموز و غريبي به نام پيراحمد باغشمالي سخن به ميان آوريم. منابع تاريخي و ادبي ما در مورد پيراحمد بسيار كم است و تنها ميتوان به تحقيقات جامع اريك شرودر و سخنان دوست محمد، نقاش درباري اواسط سدة دهم هجري/ شانزدهم ميلادي تكيه كرد.
[1] B.W. Robinso: از کتاب شاهکارهای نگارگری ایران اثر شیلار کنبای.
[2] . farisendani@gmail.com