تاریخ دریافت: 02/03/1401- تاریخ پذیرش: 25/04/1401
علی حریری
کارشناسی ارشد، پژوهش هنر، گروه مطالعات عالی هنر، دانشکدۀ هنرهای تجسمی، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده
بیان مسئله: پست مدرنیسم، با داشتن دو ابزار شالودهشکنی و نظریهپردازی خود انعکاسی و بنابراین با به چالش کشاندن چگونگی هنر مدرنیسم، بر تنوع هنر، توجه به برابری و تفاوتها، بازتولید قدرت مسلط بر جامعه و تأثیر فناوریهای نوین در برنامه هنر تأکید میکند؛ که پاسخگوی نیازهای فراگیران در عصر کنونی (پست مدرنیسم) بهشمار میآیند. هدف پژوهش: این مقاله، ضمن نقد و بررسی اصطلاحات هنر رابرت مادول در عصر پست مدرنیسم، با طرح دیدگاههای فلسفی پست مدرن و ارائۀ رویکردهای اصلاح هنر، ویژگیهای هنر منتج از این دیدگاه را مورد امعان نظر قرار داده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش فیشبرداری از منابع کتابخانههای و اسنادی به بررسی موضوع مورد پژوهش میپردازد. نتیجهگیری: نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر گونه تغییر در هنر، از قبیلِ اصلاح مدیریت اجرای تغییر هنر، کنترل آن، اجرای هنر محور و یا مشارکتی، با در نظر داشتن تفکر مدرنیستی نمیتواند به تغییرات اساسی و تأثیرگذار منتج گردد. عمدۀ این اصلاحات، پروژههایی هستند که با گذر از فضای مدرنیستی به دنیای پست مدرنیسم، پاسخگوی نیازهای واقعی فراگیران نیستند. مادینگری و تکساحتی بودن آن باعث بیتوجهی به نیازهای عاطفی، روحی و معنوی انسان شد. مدرنیسم نتوانست دنیای آرزوهایی که برای انسان مدرن ترسیم کرده بود به واقعیت تبدیل و با انسان و شهر و تاریخ ارتباط برقرار کند و اعتبار خود را از دست داد. پست مدرنیسم در تقابل با این بحران و با اندیشۀ پایان دادن به فراروایتها و ایدئولوژیهای مدرنیسم روی کار آمد و با بهره گرفتن از هنر متعارف و کلاسیک و دستاورد قدما و ارتباط آن با عرصه مدرن و به نوعی بازخوانی و دوبارهخوانی آنها، به تفکر جدید برای حل این بحران پرداخت.
واژگان کلیدی: پست مدرن، هنرمند، رابرت مادرول، پست مدرنیسم، هنر مدرنیسم.