نقش طبیعت در نقّاشی مدرنیست

نوع مقاله: مقاله پژوهشی

نویسنده

کلمنت گرینبرگ

مترجم

لیلا غفاری

دانشجوی دکتری تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشگاه هنر، تهران، ایران.

چکیده

مغایرت سیر تکاملیِ نقّاشیِ فرانسوی از کوربه1 تا سزان2، این است که چگونه با تلاش فراوانش برای نقل تجربه¬یِ بصری با صداقت هر چه بیشتر بر لبه یِ انتزاع قرار گرفته است. چنین وفاداری برای ایجاد ارزش هایِ هنر تصویری به خودی خود، به وسیله یِ امپرسیونیست ها در نظر گرفته شده بود. حقیقت طبیعت و موفقیّت هنر، نه تنها با یکدیگر مرتبط پنداشته می شدند، بلکه یکدیگر را نیز تقویت می کردند. تنها تفسیر سرشت هر یک، با دقّت مضاعف مورد نیاز بود؛ که تعاریف منحصراً دو بعدی، چشمی و در مجموع غیرلمسی تجربه را مطابق با ماهیّت طبیعت تجسّم یافته و ذات هنر، پرورش میداد. در این “خلوص” چشمی، همه ی مناقشات بین طبیعت و هنر، چنانکه انتظار می رفت، قابل حل بود. در سالهای ابتدایی امپرسیونیسم برای مدّتی، به نظر می آمد که این امر صحیح باشد. تنها بعدتر الفاظ بازسامانی، به جایِ طبیعت به سوی هنر تغییر جهت داده و ساختار سخت گیرانه، که بر هنر و طبیعت تحمیل شده بود، شروع به راه اندازی آن ها نه بیشتر، بلکه با سازگاری کمتر از همیشه نمود.

کلید واژه ها

همچنین ببینید

عرفان صوفی و معماری مقبره در اوایل قرن چهاردهم

نوع مقاله:مقاله پژوهشی نویسندگان شیلا اس. بلر ترجمه زهرا رضایتی دانش‌آموختۀ مقطع کارشناسی ارشد رشتۀ …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *