مطالعه مفهوم «هنر سنّتی» با گذر از دیدگاههای برخی از سنتگرایان
تاریخ دریافت: ۰۱/۱۰/1401 – تاریخ پذیرش: ۲5/۱۲/1401
محمدرضا عزیزی*
دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات تهران، ایران.
عبدالرضا کاظمی**
کارشناس ارشد فرهنگ و زبان های باستان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر، ایران.
چکیده
واژۀ هنر در طول تاریخ دستمایۀ معانی و تلقیهای متعددی گردیده و همواره تعریف و دسته بندی آن نزد اندیشمندان این حوزه دارای سختی های فراوانی است. خصوصاً در هنری که دارای مضامینِ قدسی و دینی بوده و بهنوعی تحت تاثیر نگاه سنّتی نیز بوده است. آنچه که در این تحقیق دارای اهمیّت بوده است رسیدن به مفهومی از واژۀ هنر سنتی بود که بر اساس تعاریف متفکرانِ سنّتگرا و نیز، حکما و فلاسفۀ ایرانی-اسلامی تمامیِ مضامین و نگرشهای موجود در پهنای این واژه را برای مخاطبان این عرصه روشن بنمایاند. هدف از انجام این تحقیق پاسخ به این پرسش اساسی بود که هنر سنّتی چیست و چه وسعتی از نگرشهای دینی و قدسی را شامل میگردد؟ روش این تحقیق از منظر هدف کاربردی و از منظر شیوۀ انجام کاری توصیفی بوده و روش گردآوری اطلاعات نیز به شیوۀ مروریِ کتابخانهای انجام گردیده است. نتایج نشان میدهد که هنر سنّتی فراتر از تعریفِ صرفِ واژۀ سنّت بوده و نوعی تقدّس را شامل میگردد که با رمزگرایی فراوان خود از دل و سلوکِ درونیِ فرد نشأت گرفته و منجر به عروج انسان به مراتب والاتر عالم هستی میگردد. هنر سنّتی از دیرباز در هنر باستان نیز نهادینه بوده و از نگاه سنّتگرایان به نوعی شامل زندگی انسان ها در بطن زندگی و روزمرگی هایشان جریان داشته و تاثیر فراوانی بر هنرهای دینیِ پسین همچون هنر اسلامی داشته است.
واژگان کلیدی: هنر سنّتی، فلسفۀ اسلامی، هنر قدسی، هنر دینی، هنر اسلامی.
* maazizi4321@gmail.com