مایکل فرید2
مترجم: لیلا غفاری3
پژوهشگرِ دوره دکترایِ تاریخ تطبیقی و تحلیلی هنر اسلامی، دانشگاه هنر تهران، ایران.
در اظهاراتی که در ادامه می آید، تفسیر مدرنیسم را که در مقاله بحث انگیز تی.جی.کلارک با عنوان ” تئوری هنر کلمنت گرینبرگ” طرح شده، به چالش می کشم. چنانچه در ادامه آشکار می شود، هدف من از انجام این کار، دفاع از گرینبرگ در برابر باریک بینی هایِ کلارک نیست، برعکس، اگر چه نوشته هایِ خود من پیرامون هنر انتزاعی اخیر، عمیقاً مرهون مثال نقد کاربردی گرینبرگ هستند (می پندارم که او بهترین منتقد نقاشی و مجسّمه سازی جدید دوران ماست)، باید پیشنهاد نمایم که خوانش کلارک از مدرنیسم فرضیات اشتباه معیّنی را با آنچه مربوط به گرینبرگ است، تسهیم می کند که در واقع به آن ها وابسته است. سپس باید به گفتن دریافتی متناوب از امر مدرنیست ادامه دهم که معتقدم حس بهتری از پدیده هایِ مورد پرسش نسبت به آنچه مال هرکدامشان انجام می دهد، ایجاد می نماید، و با نگاهی کوتاه به مرحله ای جالب توجّه در کار مجسّمه ساز معاصر انگلیسی آنتونی کارو4، که من دستاوردش تا 1960 را به طور کلی برای مدرنیسم معیار در نظر می گیرم، در تلاش برای اثبات موردم نتیجه گیری خواهم کرد.
همچنین ببینید
مطالعه موردیِ ترویج کت زنانه در بازارِ هندوستان
گروه نویسندگان مترجم: ساره سیّاحی دانشجویِ دکترایِ پژوهش هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم تحقیقات، …