محمد شکری[1]
مهدی قدیانی [2]
بهزاد اسدی[3]
چکیده
بر اساس اندیشههای افلاطون دربارة دمیورژ جهان از الگوهای عالم ایده یا همان مثال و شکلهای بینظم این جهان توسط او قوام و شکل مییابد و او هرچند خالق ازلی جهان نیست؛ اما گویی همه از آن آفریده شدهاند حتی خدایان یونان. الگوها و شکلهای بینظم، جهانی را پدید آوردهاند که از هر جهت نیکو و برازندة دمیورژ یا استاد سازنده است و به سوی خیر مطلق است. دمیورژ به نوعی صنعتگر است. هنرمند در دوران یونان در زمرة صنعتگران بوده است. پس هنرمند امروزی در معنای یونان باستان، صنعت است و همانند دمیورژ با الگوها و به شکل درآوردن بینظمی جهانی را خلق مینماید که مخاطب در آن غوطهور میگردد. سینما به اخص ماهیت سینما همانند الگوها و شکلهای بینظم دمیورژ است که توسط کارگردان یا همان آفریننده، آن اثر را خلق مینماید. الگوها و شکلهای بینظم دمیورژ که او نظم میبخشد را میتوان با ماهیت سینما که به گونة شکلگرا و واقعگرا است، تطبیق نمود. تبیین دمیورژ و ماهیت سینما که در اینجا همان ماده خام آن است؛ گویی سرشت و سرنوشتی همگون داشتهاند. سینما با ثبت تصاویر در این عالم یا با تمهیدات تکنولوژی عالمی را خلق مینماید که مخاطب در آن به وسیلة ادراکات، قوه فاهمه و خیال خویش تجربهای را تجربه مینماید.
کلیدواژه: افلاطون، دمیورژ، سینما، شکلگرایی، واقعگرایی.
[1] . mohammadshokry44@gmail.com. استادیار و عضو هیأت علمی گروه فلسفه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال.
[2] . mahdighadyani@gmail.com. دانشجوی دکتری فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال .
[3] . b.asadi@azad.ac.ir. دانشجوی دکتری فلسفه هنر دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال.