تحلیل تأثیر ماتریالیسم تاریخی کارل مارکس بر رادیکالیسم هنر قرن بیستم

علی اشرفی[1]

دانشجوی  کارشناسی ارشد پژوهش هنر، دانشگاه آزاد واحد تهران شمال، تهران، ایران.

 

چکیده

ماتریالیسم تاریخی برای مارکس که رؤیای پیش­بینی علمی تاریخ بشری را داشت، بی­شک مکانیزمی ایده­‌آل بود؛ از نظر مارکس تمامی پدیده‌های اجتماعی به‌عنوان روبنا تحت‌تأثیر زیربنایی به نام اقتصاد هستند. روبنای جامعه را در حوزه‌های مختلف، ثبات یا تزلزل اقتصاد تعیین می‌کند و کنش‌ها و واکنش‌های اجتماعی را شکل می‌دهد. بازتولید هنر قرن بیستم گسست محتوایی و فرماتیک از هنرهای پیشین است، هنر قرن ­بیستم حجم غیرقابل‌درکی از رادیکالیسم را به دوش می‌کشد که با تمام ادوار تاریخ متفاوت است؛ این‌گونه گسست فقط یک تغییر سبکی صرف نیست؛ مفهومی جدید پدیدآمده، علت این تغییرات گسترده، تغییر در ایدئولوژی زیبایی و زیبایی­شناسی است؛ رنگ‌باختگی مفهوم پیشین هنر و زیبایی، در آثار هنری­قرن­بیستم مشهود است. هدف از این نوشتار بررسی تأثیر این تئوری بر رادیکالیسم هنر مدرن بود و بررسی‌ها نشان داد باتوجه‌ به تغییرات عظیم ساختاری در اقتصاد که به پیشرفت‌های تکنولوژی، تغییر شیوة اجرای هنری، پرداخت‌های مکانیکی به هنر، توسط مخاطب و هنرمند و… می­انجامد، تغییر بسیاری را در تفکر ایدئولوژی زیبایی به وجود می­آورد و در پی آن رادیکالیسم ظهور می‌کند؛ این حجم از رادیکالیسم که به علت فاصله‌ گرفتن از مفهوم ایده­آلیسمی زیبایی صورت ‌گرفته است، علتی از جنس اقتصاد دارد که مستقیم و غیرمستقیم بر هنر اثر می‌گذارد.

 

کلیدواژه: ماتریالیسم تاریخی، رادیکالیسم، هنر قرن بیستم، کارل مارکس، زیبایی‌شناسی، جامعه‌شناسی هنر.

 

[1] . aaaliashrafiii@gmail.com

همچنین ببینید

مطالعة مفهوم بازیافتن هویت در سینمای اریک رومر (مطالعه موردی: پرتوی سبز)

امیرحسین طبیبی[1] دانشجوی کارشناسی ادبیات نمایشی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز. تهران، ایران بهنام …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *