پریسا مهرعلی زاده[1]
فرشاد شیخی[2]
چکیده
یکی از مهمترین ارکان در متون نوشتاری موسیقایی میزان نماها هستند؛ چراکه به وسیلة آنها ضربهای دارای تأکید، تعداد ضربها و شکل ضربها مشخص میشوند. بسیاری از آهنگسازان پس از بداههنوازی و یا بداههخوانی برای مکتوب کردن نتیجه متوجه هستند که ملودی بداهه نواخته شده در میزاننمای ساده ترکیبی و یا مختلط است و همچنین از جملهبندی و ضربهای دارای تأکید چند ضربی بودن قطعة مذکور را نیز درمییابند؛ به عنوان مثال، فرض میکنیم قطعة مذکور دارای میزاننمای دوضربی ساده باشد، در این صورت کلیات نوشتاری قطعه مشخص شده است. با توجه به تعدد انواع میزان نمای ساده دوضربی که شامل میزان نماهای (1/2، 2/2، 4/2، 8/2، 16/2، 32/2، 64/2) هستند، سؤال اصلی این مقاله اینجا شکل میگیرد که آهنگسازان به چه معیار و چه دلایلی یکی از این میزاننماها را انتخاب کرده و قطعة مذکور را با آن میزاننما مینویسند؟ در صورتی که پس از اجرای قطعة مذکور از سایر موسیقیدانها بخواهیم از طریق پخش فایل صوتی اثر، آن را مکتوب کنند، خواهیم دید که پس مشخص شدن دوضربی ساده بودن آن اثر، هر یک از آنها میزاننمای مختلفی را انتخاب میکنند و یا در انتخاب آن دچار سردرگمی میشوند. برای دستیابی به پاسخ سؤال مذکور در این پژوهش ابتدا تعاریف میزان نماهای ساده، ترکیبی، مختلط ساده و مختلط ترکیبی را شرح میدهیم. سپس با رجوع به منابع مکتوب در حیطة تئوری موسیقی، نظریات محققین دیگر را بررسی خواهیم کرد و پس از آشنایی با آن نظریات، با شیوة توصیفی- تحلیلی مطالب گردآوری شده را با محاسبات ریاضی ارزیابی میکنیم و یافتههای علمی را در قالب نتیجهگیری ارائه خواهیم کرد که پس از ارجاع به آنها چگونگی انتخاب میزاننمای مناسب برای قطعات مشخص میشود و پژوهشگران، آهنگسازان و نوازندگان میتوانند با در نظر گرفتن دستاورد این پژوهش چگونگی استفاده از میزاننما را متوجه و در نوشتار و عمل به درستی رعایت کنند.
کلیدواژهها: میزاننما، دیرند، ضرب، آهنگسازان، ساده، ترکیبی.
[1] . *نویسنده مسئول: کارشناس ارشد نوازندگی ساز جهانی، دانشکده هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران : parisa.mehralizade1985@gmail.com
[2] . عضو هیأت علمی گروه موسیقی دانشکده هنر، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز، تهران، ایران